از حال بد به حال خوب

ساخت وبلاگ

اهم اهم...چیزه....نه نه.... خبری نیست. جناب همسرم رفتن ماموریت و من خیالبافی هام شرو شده. گفتم بنویسم شون خاطره می شوند یه روزی.

از حال بد به حال خوب...
ما را در سایت از حال بد به حال خوب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manebeshte بازدید : 84 تاريخ : دوشنبه 15 بهمن 1397 ساعت: 9:50

Trust is like a piece of paper once it's crumpled

it can't be PERFECT

All a couple have is trust and you broke a part of it 

what a pity

از حال بد به حال خوب...
ما را در سایت از حال بد به حال خوب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manebeshte بازدید : 73 تاريخ : دوشنبه 15 بهمن 1397 ساعت: 9:50

حرکت امروزت خیلی خوب بود . بعضی وقتا حرکتایی میزنی که آدم دهنش واز میمونه.

همسرم امروز شدیدا بهت افتخار کردم . بزرگی کردی و بزرگ بودن رو نشون دادی 

آورین

از حال بد به حال خوب...
ما را در سایت از حال بد به حال خوب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manebeshte بازدید : 61 تاريخ : دوشنبه 15 بهمن 1397 ساعت: 9:50

  اینجاهای قصه رو دوست ندارم. میخواهم  دست نوشته هارو بگذارم و برم. برم و هیچ وقت هوس نوشتن داستانی که خودم به دستش گرفتمو نکنم. هیچ کسی رو هم تشویق نکنم که سر از این ماجرای بی انتها در بیارن. منظورم از حال بد به حال خوب...ادامه مطلب
ما را در سایت از حال بد به حال خوب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manebeshte بازدید : 66 تاريخ : دوشنبه 15 بهمن 1397 ساعت: 9:50

  غرهامو زدم شب  و رفتیم سفررررر. بماند که قشنگ غیر 4 ساعتی که باهم رفتیم ماهشهر، همش با خانواده محترم بودیم و باز حسرت شد برای من که یک سفر دوتایی بریم- که نشون بدیم مستقل هستیم و مستقل از بقیه برنام از حال بد به حال خوب...ادامه مطلب
ما را در سایت از حال بد به حال خوب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manebeshte بازدید : 88 تاريخ : دوشنبه 15 بهمن 1397 ساعت: 9:50

آدم زندگیشو که شروع میکنه سرشار از انرژی و انگیزه است و به تدریج که پیش میره مشکلات زیاد میشه و اونجاست که تازه باید همسر آدم بیاد و دنبال کار رو بگیر ه و حمایت کنه نه اینکه اونهم شروع کنه به فرمون هم از حال بد به حال خوب...ادامه مطلب
ما را در سایت از حال بد به حال خوب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manebeshte بازدید : 87 تاريخ : دوشنبه 15 بهمن 1397 ساعت: 9:50

سلام  چقدر طول کشید تا بالاخره رسیدم یه دو خطی اینجا بنویسم . اینقدر مشغله دارم که نرسم اینجا هم بنویسم  شب ه و ساکت ه و فقط صدای خالص شنیده میشه ... دوست دارم لین فضا رو وقتی که خودمم و صداهاییییی که گوش خراش نیستن البته جالب هم نه نیستن ولی چون از بی صدایی جلوگیری میکنن پس خوبن . دارم فکر مسکنم که دقیقا چه ها به من گذشته و چه ها هنوز نگذشته . که بودم و کجا بودم و میخام کجا برم .  بدمصب آرزوهام عجیب کشش دارن تو وجودم و میتونن خیلی به وجدم بیارن اگر به وقوع بپیوندن. اینروزا که همش شده نگرانی و زیاد دل خوشی ازشون نداشتم دارن یکی یکی میگذرن . مراسم ازدواج رو دوست نداشتم ولی خوب چون همسرم با اشتیاق دوستش داشت پذیرفتمش . حرفای ناجور هم که نگو خیلی بهم زدن . از خودی خوردم . شاید بگذرم ولی فراموش نه هرگز فراموش نمیکنم کیا چی بهم گفتن . هنوز حرفای معلم اول دبستانم که بنده خدا چیز خاصیم بهم نگفت یادمه اینا که دیگه جای خود . ولی از اولش هم خیلی خیلی این زندگی ایده الی که همیشه براش چهار چنگولی تلاش کردم جلوی چشم ه .  زندگی که توش استرس شغل نباشه . درامد نه زیاد ولی خوب داشته باشم طوری که بتونم چیزایی که میخام بخرم و کارایی که میخام بکنم. خدا روشکر همسری که میخواستم رو پیدا کردم و باهاش ازدواج کردم  حالا چشم امیدم مثل همیشه به خداست برای رسیدن به از حال بد به حال خوب...ادامه مطلب
ما را در سایت از حال بد به حال خوب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manebeshte بازدید : 75 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 4:15

کاش بلاگفا نمی پرید. کاش قبلش ترش خودم پاک نکرده بودم پست ها رو.  اونوقت اینجا یه آرشیو کاملا داشتم و میتونستم  مثلا مهر 96 م را با مهر 93 مقایسه کنم یا مهر 91 که ترم یکی بودم. حالا کی حال داره بره بگرده سررسید و دست نوشته های نامفهومو پیداکنه ببینه مهر 92 که برگشتیم اصفهان اصلا قابل مقایسه با  پائیز امسال هست که برگشتیم به این شهر؟   البته که نبود. سرد بود. بوی مهر و دانشگاهش فقط خوب بود. تا بیاد اون پائیز خوش آب و رنگ چند هفته ای طول می کشید. ب جاش شب های بلند داشته و داره. فکر و خیال قشنگ داره.  امسال قشنگ ترین پائیز میشد اگه پایان نامه هم نبود . حالا هست دیگه. نانش دهیم و از دین ش نپرسیم بقول پرزیدنت. امسال تو رو دارم.... ای تا پای جان برایت جنگیده .... ای دلم برایت تنگیده و شعر نغز سُریده... حالا یه لونه دارم که هرجایی اش میشه ماگ به دست نشست و نوشت  و خوند و زنده گی کرذ...  از حال بد به حال خوب...ادامه مطلب
ما را در سایت از حال بد به حال خوب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manebeshte بازدید : 47 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 4:15

می نویسم برات هرروز. از هرروز زندگی جدیدمون وقتی تو رفتی سر کار و من شدم شبیه ترین به زن های قصه هایی که میخوندمشون و  برام شیرترین شیرزن ها بودن. باورت نمیشه الان بغض کردم. از ذوق وحیرت وشکر ودعای هم زمان.مگه میشه؟ مگه داریم انقدر تعبیر شیرین رویاهارو.  این کتاب خوندن ها برمیگرده به 10 سال پیش وقتی دبیرستانی بودم. وقتی گاهی شب ها بیدار میشستم رو به ماه و فکر میکردم آینده چه شکلیه؟  من چی میشم؟ به جوانی می رسم؟ به خانم ِ یک آقا شدن؟ یه بار یادمه مداد دست گرفتم و تلاش کردم طرح بزنم.... شد یه مرد با موهای مشکی اما چهره اش سفید بود. میخند؟ خوب نمی تونستم چشم هارو تصور کنم. فقط میدونستم گیراست. .... بغض فشار میاره میگه منم بذار بیام بالا ببینم (:.... آرش عزیزم دفعه ی پیش، وقتی از فرودگاه برگشتیم و دیدم آنلاین نیستی یه دفعه دلم ریخت پایین.... این سری اما من قرار بود زن قوی ای شم که حتی آشفتگی مادر از دیدن آشفتگی و سرخی چشم هاتو  به خنده بدل کنه. بماند که سر سفره اون سس فرانسوی سالاد نمی ذاشت و بعدتر ش استیکرای لاین و. دوستت دارم. چند لایه تر از همه ی دوست داشتنی هام. و قدر دان تر...صبح به مامان میگفتم چقدر خدارو باید شکر کنم که ایستادیم پای این عشق؟ که اگر مرد ایستادن نبودیم الان زندگی هم نداشتیم.  دعای هر صبحم سلامت و پیروزی توئه. خدا تو را برای همه ما حفظ کنه، عاشق قرن از حال بد به حال خوب...ادامه مطلب
ما را در سایت از حال بد به حال خوب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manebeshte بازدید : 70 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 4:15

وای خدای من چرا من هی.... مدیر امد. نفهمیدم چی شد بعدش. صبح یکشنبه است. به موقع آمده ام شرکت. حال همه گل ها خوب است اما...گنجشک کوچک قلبم دیگر آواز نمی خواند. حتی دوست ندارد تورا آنلاین ببیند.   انگار دهن کجی ست به بودنت و حتی نبودنت، این حضور مجازی. تو یا تمام قد در کنارم خوابیدی یا نیستی و من دلتنگم. حالت دیگری ندارد. به کم ِ تو هرگز قانع نمی شوم.... و بغض نه، سنگینی شن ها را روی قلبم حس  میکنم. انگار نمی توانم نفس بکشم.  سرم را گرم می کنم به ترجمه پرسش نامه و بعدتر، بارگذاری اش روی سایت، به سوره یاسین سعدالغامدی که عجیب آرامش دارد. به داستان پشت بام های تهران.... یادم می افتد چقدراین هفته کارها پیش نرفت. استاد تاریخ را عوض کرد، برنامه شمال گردی بدون حضور تو برای حسین پردردسر می شود با دوتا دختر و محیط پرداستان شمال، دکتری هم با ان پیام زکیه جای فکر داشت. خلاصه که کم دارمت.... از حال بد به حال خوب...ادامه مطلب
ما را در سایت از حال بد به حال خوب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manebeshte بازدید : 73 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 4:15